پـــرنـــسـ🍇ــســـ بـــهــ🌷ـاریـــ💜پـــرنـــسـ🍇ــســـ بـــهــ🌷ـاریـــ💜، تا این لحظه: 13 سال و 28 روز سن داره
💜پادشاه بهاری 💜💜پادشاه بهاری 💜، تا این لحظه: 45 سال و 8 روز سن داره
🍇ملکه زمستانی🍇🍇ملکه زمستانی🍇، تا این لحظه: 41 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
★☆​★ Spring Girl Diary ★☆★★☆​★ Spring Girl Diary ★☆★، تا این لحظه: 3 سال و 28 روز سن داره
اشنا شدنم با نی نی وبلاگاشنا شدنم با نی نی وبلاگ، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
عینکی شدنمعینکی شدنم، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
اشنا شدنم با مهسا بهترین دوستاشنا شدنم با مهسا بهترین دوست، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه سن داره
دور شدنم از مهسا به دلیل بسته شدن مدارسدور شدنم از مهسا به دلیل بسته شدن مدارس، تا این لحظه: 4 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
میراکولر شدنممیراکولر شدنم، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
قفلی زدنم رو میراکلس بیداریقفلی زدنم رو میراکلس بیداری، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

▁ ▂ ▄ ▅ ▆ ▇ █ Spring Girl Diary █ ▇ ▆ ▅ ▄ ▂ ▁

life is good

گربه های شیطون و کفش های مامان 👩و 👨بابا🐈🐈 !!!

امروز  10 مرداد صبح پاشدیم گربه !!!!! کووووو؟ داره با کفش هامون توی حیاط بازی میکنه !!!! بند های کفش بابام باز کردن به کفشش تکیه دادن بعد!!!! کفش مامانم ! با بند های اونم بازی کردن بند ها رو باز کردن چه حالی میکردن !  خداییش لذت میبردن 😂 یه خاطره بامزه بود گفتم بزارم  تا پست بعدی بای
10 مرداد 1400

عیدتون مبارک

برگشتمممم

چند روز نبودن

وقتی که شب میخوابم.........

وقتی که شب میخوابم به اسمان ها میروم دست میبرم به ان بالا یه ستاره میچینم ستاره ها میان راحت به دستم انقدر میدرقشند انقدر که زیبا هستند ...
9 خرداد 1400

خبر بد

سلام یادتونه گفتم تبلتم خرابه؟ بابام از تعمیرکار پرسید اونم گفت اگه هم درست کنیم به هیچ دردی نمیخوره خیلی ناراحتم 9 سال خاطره باهاش داشتم 9 سال با اون بودم هیچوقت فکر نمیکردم از بین بره درسته قدیمی بود اما خیلی قوی بود خیلی مقاوم بود دلم خیلی براش تنگه واسه بازی کردن باهاش واسه گرفتن عکسای بی کیفیت باهاش واسه ... نمیدونم چرا انقد دوسش دارم نمیدونم چرا اینقد عاشقشم 💔💔💔💔💔💔💔💔💔 ...
6 خرداد 1400

یه شعری که عاشقشم و از خودم نیست

باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرمو نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم ازلب جوی دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده داستان های نهانی از لب باد وزنده رازهای زندگانی بس گوارا بود باران وه چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی, پندهای آسمانی بشنو از من کودک من ...
6 خرداد 1400

کوتاهی مو

سلام سلام من چن روز پیش قرار ارایشگاه داشتم واسه کوتاهی مو رفتمو کوتاهیدم بنده قبل کوتاهی و بنده بعد کوتاهی خوشگل شدم ؟ خب مامانم یه هفته قبل کوتاهی با ارایشگر هماهنگ کرده بود که هفته دیگه بیاد و موهامو کوتاه کنه ارایشگرم ساعت 4 وقت داد و در همان روز ارایشگاه ساعت 2 تا نمیدونم برق رفت ماهم صبر نکردیم برق بیاد رفتیم بعد وسط راه بابام برام یه ابمیوه پرتقال و ویفر فندقی خرید رسیدیم ارایشگاه وقتی رفتیم دیدیم ارایشگر مشتری داره نشتیم کار اون مشتری تموم شد نوبت من شد رفتم نشستم رو صندلی موهامو کوتاه کردمو اومدیم خونه ...
5 خرداد 1400

دخترانگی .....

یه دختر همیشه شاده یه دختر دلش به نازکی ابر هاست یه دختر همانند باران است یه دختر با فریادی میشکند یه دختر زیباست یه دختر مهربان و لوس است دختری که این نشان ها را ندارد دختر نیست دخترونگی ها با ارزش ترین چیز های دختراست 
3 خرداد 1400