^_^(کمی از بچگیام) ^_^
سلام خوبید خوشید سلامتید چه خبرا میخام امروز از بچگیام بنویسم بابام میگفت هر وقت میخاست بره سر کار من با رورواکم میومدم از پشت در بابام میدیدم انگار میگفتم نرو نرو هر وقتم میومد خونه میگفتم چه بخرا اینو بجای چه خبرا میگفتم اون وقتا که بابام میرفت سر کار مامانم وایمیساد پشت در که نرم بیرون منم لباسای مامانمو میکشیدم یادش بخیر اونموقعه ها میخاستیم زود بزرگ بشیم اما من الان دوست دارم دوباره به ۱۰ سال پیش برگردم خب خب من ۱ سال زودتر مدرسه رفتم ۵ سالگی پیش دبستان ۶ سالگی کلاس اول ۷ سالگی کلاس دوم ۸ سالگی کلاس سوم ۹ سالگی کلاس چهارم امسالم میرم پنجم در ۱۰ سالگی توی پ...
نویسنده :
***asal***
12:47
کارتون , تابستان گرم , پاییز رنگارنگ , زمستان سرد , دخترونه , مسابقات , سوالات , تولد خانوادگی , طنز , بهار سرسبز , پدر دختری , قصر پادشاه رضا , خونوادگی , قصر ملکه لیلا , سرزمین بهاری پادشاه رضا , دوستانه , داستانهای من , به وقت شادی سرگرمی , دلتنگی , سرزمین زمستانی ملکه لیلا , رنگی رنگی