خاطره 💥از نوع خوش گذرونی و خوش مزگی!
سلام
میخام خاطره چن روز پیشمو بگم
اول بابام گفت لباس بپوشیم میخایم بریم یه جایی
من و مامانم حاضر شدیم
و
رفتیم
و
رفتیم
و
رفتیم
تا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همینجاس
رفتیم یه جایی تا دل و جیگر بخوریم
بابام سفارش داد
اما گفتن جگر یخ زده بود درست نکردن
اما
بابام واویشگاه سفارش داد
یه غذا که با نون میخورن
بعد نوشابه سون اپ همراهش گرفتیم
به به به به
خوردیم
بعد غذامون که تموم شدش
رفتیم تو بازار یه خرده گشتیم
و اومدیم خونه
خیلی خوش گذشت
خب خب
اینم خاطره کیوت امروز
بای تا های
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی