مهمانی در خونه مامان بزرگ
سلام دیروز رفتیم خونه مامان بزرگ پدریم قبل اینکه بریم مامانم گفت شیرینی زبون هم بگیریم با خودمون ببریم بابام با تپسی خاست ماشین بگیره اخه خونشون روستای جعفر اباده یه کوچولو از رشت که نه از خونمون دوره از تپسی این دفعه نتیجه ای نگرفتیم بابام اسنپو نصب کرد اونجا نتیجه گرفتیم بعد ماشین رسید و ما سوار شدیم توی ماشین کاری نکردیم و تا دم در خونه مامان بزرگم رسیدیم وقتی رسیدیم مامان بزرگ جونم در رو باز کرد رفتیم داخل مامانم شیرینیو به مامانبزرگم داد بعد مامان بزرگم بهم بیسکوییت داد بابام گفت کار داره ...
نویسنده :
***asal***
11:36
طنز , بهار سرسبز , کارتون , دخترونه , پدر دختری , خونوادگی , سرزمین زمستانی ملکه لیلا , گالری عکس , داستانهای من , عسل شیرینه , ۱۰ سالگی , لباسای رویایی , ما دخترا , رنگی رنگی , با افتخار بهاریم , به وقت شادی سرگرمی , دوستانه , سرزمین بهاری پادشاه رضا , قصر ملکه لیلا , خاطرات تمشکی , کارنامه تکشاخی