چالش مادرم

مادرم... مادرم مدرک پزشکی ندارد؛ ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند... شماره نظام مهندسی ندارد؛ ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد... نقاش نیست؛ ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند... ندیده ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نواز تر است... مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست؛ ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند... بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست... بهشت نعمتِ وجودش است..

مادرم کلمه ای برای توصیف تو پیدا نکردم ولی دیوانه وار عاشقتم

مادرم تصمیمی برای مادر شدنش نداشت! بلکه خواسته است مادری اش را لحظه به لحظه جذاب کند! بر پختن و خونه تمیز کردن شروعش را آغاز. اما هدفش شادابی بچه هایش است نه سلامتی خود و خانواده اش! مرا انگار در آب تشنه میکند و خنکی اش را بر من میاورد. آنگه است که میگوییم تو مادر بهشت منی نه زیر پایت روز قیامت!!!!  ​​​